شب بود ....
زیبایی ات موج میزد ....
و شب ،تاریک و تاریک تر میشد .....
چه زیبا به تو می مانست شبِ بی مهتاب..
سیه موی و متواضع یه تک رنگی....
صد رنگ یا یک رنگ فرقی ندارد !
تو یک پالت پر از هیجان به قلبم سرازیر میکنی ...
غروب نامه های پلک های سنگین از سایه ات را میرساند ...
و بعد خیلی سریع ..
خنکای شب میرسد از هر سوی صحرا..
شب بود ....
یک شبِ ماه گرفته ....
درست مثل تو....
یک الماس پنهان ....
یک بام پر از شپره های چشمک زن....
و یک قلم مو که قدش به همه جای بلندای آسمان میرسید و هر کجا رنگ شب میخواند ...
شب بود ....
شبِ ماه گرفتی ....
و چقدر به تو میمانست....