عمل ویرایش ....
تمام روز چرخید و چرخید و چرخید و آخر سر در انتهای ناله های یک شب اُزلت گرفته که لکه های سحر ، مانند بختکی روی آن افتاده بود،از آن بالا محکم و بی محابا روی صفحه کاغذ افتاد و خرد و خاک شیر شد هر کلمه اش یکجا افتاده بود و لباس جمله ها به تنش زار میزد و در گوشه چشمش که در دو گوشه ی بالای صفحه افتاده بود قطرات بغض به چشم میخورد . نمیتوانست خودش را جم و جور کند و هربار که زانویش را از روی خطوط پایین صفحه برمی داشت آن را اشتباهی جا میزد و در نهایت ایده کوچک من با ویرگول هایی لرزان ، مانند کره اسب تازه متولد شده ای که هنوز توان ایستادن روی پاهایش را ندارد ! خسته و نالان ، وسط صفحه می افتاد و طاق باز رو به چشمان من دراز میکشید و بِر و بِر مرا نگاه میکرد ، انگار که هرلحظه ممکن بود بغض غلمبه شده ی زیر پوست سفید گلویش بترکد و آنقدر گریه کند که مجبور شوم برای خفه کردنش کل صفحه خیس شده از زار زار هایش را مچاله کنم و داخل سطل زباله بیندازم....
اما نه !دلم برای او میسوخت دلم برای این کودک تازه جان گرفته میسوخت ! نمیتوانستم او را با واژه های پاره شده و حرف اضافه هایی که سر کیسه صحبت ها و غرغر هایشان بیش از حد باز شده بود رها کنم ؛ پس سریع پشت میز نشستم و در چند کتاب را برای طلبیدن کمک باز کردم و بستم و بعد با چند بسته از بانداژ شعر و گاز استریل به همراه یک قلم نوک تیز به سراغ جراحی جنین تازه متولد شده ام رفتم ...
اول کتفش را جا انداختم تا زمان تمام فعل ها را یک دست کنم ، بعد رفتم سراغ جمع کردن مترادفات و متضاد هایی که گوشه و کنار صفحه ریخت و پاش بودند و با یک سجع محکم خوب آنها را به هم گره زدم ، هم خانواده ها را داخل سینه اش گذاشتم و با چند نخ تشبیه زخم دلش را بیخه زدم ، استعاره های بیرون ریخته از مغزش را با چند کنایه به مخچه اشعارش پیوند زدم و در آخر با یک پاراگراف بندی بلند و درست و حسابی تمام بدنش را کچ گرفتم و گذاشتم تا حسابی خشک شود!
بچه پر جنب و جوشیست اما گواهی طول درمان ، شرط لازم برای گرفتن حق بیمه از منتشر کننده است !
گاهی اوقات گذشت زمان باعث میشود بعضی ایده ها سالم تر از قبل به عرصه انتشار پا بگذارند....
زیبا نوشتید، اما خالی از اشتباهات املایی و نگارشی نبود، جایی که نوشته هاتون رو برای خواندن عموم قرار میدید، باید وسواس بیشتری داشته باشید، چون ما شما رو با واژه هاتون میشناسیم..
قلم خوبتون همواره ماندگار و نویسا...