خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

دستانم را به سمت دعای نور میگیرم
پلک هایم را به دست باران میسپارم
و از میان جنگل مه گرفته ی امروز،میگذرم 
مرداب زیر پایم را خالی میکند
درخت قامتم را تنگاتنگ در اغوش میکشد 
و من میان یک شبانه روز از برگ ها گم شده ام...

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۷
ستاره اردانی زاده