خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





نزدیک ترین شانه...

سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۴ ق.ظ



در جدال با مشغله های ذهنی ، روزمره ها  و تمام  اطرافت  چه کار میکنی؟  مصالحه  یا دعوا ؟! تا به حال  مقصر را هم  پیدا کردی ؟

 راه حل من در برابر سر و صدا های داخل مغزم این است :
من همه گزینه ها روی میز را پایین میریزم و به جای حرف زدن با کسی یا انیسی ، کمی ساکت مینشینم ودر حالی که گونه ام  روی مهربانی کاغذ  خوابیده است  چیزی مینویسم ....
  چه کسی به طور کمال و تمام به تو گوش خواهد داد ؟ چه کسی به محض حرف زدنت تو را قضاوت نخواهد کرد ؟  به سراغ همان برو، به سراغ کسی که جز خودت نمیتواند کَسِ دیگری باشد...
شروع کن، دعوایش کن ، به او بخند ، مسخره اش کن وتمام حماقت هایش را خشمانه ! در صورتش بکوب.... کمتر رازی از میان خط های دفتر به بیرون درز خواهد کرد راحت باش.....
 با فشردن سختِ سرانگشنتانت ، روی کلید های کیبورد دهانشان را  گِل بگیر ... اینجا تو حاکمی و میتوانی فریاد بزنی ..  رعیت های چهار گوش و برجسته ات نمیتوانند  درمورد قصاصِمَخفیات ذهن و روحت نظری بدهند...
اِی تویی که همیشه  دنبال شانه ای برای گریستن خیابان ها را گَز میکنی... نزدیک تر از این نمیشود !!! چشمان کورت را باز کن و به دفترچه یادداشت گوشی ات سری بزن ،اولین یادداشت را ایجاد کن و درمورد فشارها غُر بزن...
خواهی دید که دفعه بعد که دلت هوس جفنگیات کرد  نزدیک ترین پاره کاغذ را خواهی یافت و با خودکارنیمه جانی روی آن خواهی نوشت ...
حس های خوب یک دفعه می ایند و بعد این تو خواهی بود که همیشه با دست گل و شیرینی به ملاقاتشان خواهی رفت ....
نوشتن یکبار می آید و اگر تو آدمش باشی  حلقهِ پیمانِ ابدی را  میان دو انگشت  اشاره و شصتت  تا ابد جا خواهد گذاشت...
 البته به این اسونی ها هم نیست باید تلاش کنی و استمرار داشته باشی تا آدم نوشتن بشی...  

 به امید نوشتن ها و خواندن های بیشتر....


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۱۶
ستاره اردانی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی