خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۲۶
ستاره اردانی زاده


امروز صبح  که چشم باز کردم یه  احساس خاصی داشتم  ، انگار که یکی با پتک زده بود توی کَلَم تا بیدار بشم، اما وقتی چشمام رو  باز کردم هیچ  مزدور پتک به دستی توی اتاقم نبود حتی مامانم با دمپاییش رفته بود خرید پس اون حس  خشنی  که یکهو من و بیدار کرد  چی میتونست باشه ؟!؟!؟  

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۴۶
ستاره اردانی زاده


کلاس دوم  سوم بودم که برای اولین بار با پدیده ای به نام ویرگول آشنا شدم   ،و چیزی که از اولین  برخوردم با ویرگول یادم میاد این  جملست : چه چیز مزخرفی!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۶
ستاره اردانی زاده