نهایت اعداد..
جمعه, ۱۳ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۰ ب.ظ
نمی دونم واقعا اینجا ها چه خبره ؟! منظورم همین حول و حوالی خودمه ، یک عالمه چیز میز
ریخت و پاشه !اصلا اینا مال منه یا مال کسی
دیگه ؟!؟!
واقعا یه جاهایی
آدم با بی نظمی دست به خود کشی میزنه...
دارم کم کم از اینکه اوِه نمیتونه خودش رو بکشه کلافه میشم....چرا نمیتونه ؟ چرا یک مرگ طبیعی سراغش نمیاد ؟ مگه زندگی برای اوه چیزی به جز عشق به سوفیا بوده ؟ و ایا زندگی جز عشق چیز دیگری نیز هست ؟یا اگه بخوام دقیقتر بپرسم به جز عشقِ به دیگری ؟
خُب زندگی به نظر من منظومه ای از اخترک های کوچیک و بزرگیست که در یک کهکشان گرد و مارپیچ و بعد در یک هستی نامحدود و به اندازه تمام خواسته های بشر بی پایان خلاصه می شود !.. اخترک هایی که مال تو و یا دیگرانند و شاید از بین انها یک اخترکِ معشوق نشین وجود داشته باشد ! ولی بی قید و شرط عشق هست .. به خودت ، یا کسی دیگر ...
به یاد یک سوال از دوران کودکی ام افتادم... هفت هشت سالم بود که سر کلاس ریاضی بلند شدم و از معلمم پرسیدم : بعد از میلیون چیه ؟؟
جواب داد: میلیارد....
دوباره پرسیدم: یعنی بزرگ تر از میلیارد دیگه نداریم ؟ معلم همون طور که پای تخته چیزی می نوشت گفت که اعداد انتهایی ندارند....
و چقدر نهایت
زندگی به نهایت اعداد میماند که آخرش
برمیگردد به صفر و یک و دو و لحظه های بعد از آن ...
میدونی به نظر من هرگز روزها تکرار نمیشن این فقط تکرارِ بی تغیرِ آدم های بی تفاوتیست که هر روز از روز پیش پیرتر میشوند و فقط و فقط همین ! و نه چیزی بیشتر از اخم های روزانه یِ چروک ساز
(اینم یک آهنگ بی مورد !)
۹۷/۰۷/۱۳