اینجا دلنوشته ای نمی ماند که بتوان ان را نوشت ....
اینجا تو غرق میشوی در خنکای نسیم عصر و دلنوشته هایت را در گوش تاریکی شب زمزمه میکنی ...
اینجا دلنوشته هایت را سر پرخاطره ترین بام ها میبری و به بوی نم خشت های کاهگلی میسپاری و بعد رو به روی منظره های سبز چشم هایت را به خواب عمیقی روانه میسازی....