خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





کیبورد ...

پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۱ ق.ظ

 سلام 
خوبید ؟
خوبم 
خُب از چی بگم براتون ؟ در حقیقت  باید بگم از کجا شروع کنم ؟
بزارید از کاغذزردی شروع کنم که همین الان از  روی دیوار جلویِ میز کامپیوترم کندمش... روش نوشته بودم " بعد از امتحانات ترم  یه کیبورد به خودم هدیه  میدم ..." 

اینو همون روز اول امتحانات بعد از تحمل یک عالمه درد و مشقت برای درس تاریخ و امتحان دادنش  نوشتم و مستقیم چسبوندم به همین دیوار خال دار رو به رو  ( خال دار از اون جهت که کثیفه !  نمیدونم صاحب خونمون با این دیوار بد بخت چیکار کرده !؟)

 بله امروز بعد از گذشتن یک عالم وقت از امتحانات ترممون من بالاخره صاحب  یک کیبورد جیگر شدم ...  یعنی من در پوست خودم دارم منفجر میشم !!اصلا این کیبورد ساده و سفید  که با یه سیم مثل جنین چسبیده به لبتاپم  ، انگیزه در من ساخته در حد خدا!!! یعنی من از در اتاق میام  داخل یک چشمکی میزنه این لامصب که آدم نمیتونه نشینه و باهاش تایپ نکنه ... راستش رو بخواید دیروز یکم  نامساعد بودم و حال و انگیزه نوشتن نداشتم ، اما همین یه هدیه و جایزه کلی من و به وجد آورد و من با خودم گفتم : " به به  ببین چه نشونه خوبی .. یعنی تو باید بنویسی ... باید باید باید .." این جمله ای بود که بعد از خرید نون و کیبودر امدم خونه و با کیبوردم نوشتم ... 
اره بعضی وقتا  یه چیز کوچیک و کم ارزش اونقدری با خودش انرژی مثبت و خوب داره که ما اسمش رو میزاریم  نشونه ... یکم خود گول زنی هستش اما اگه این گول زدن باعث میشه  نوشتن رو شروع کنیم ،کارای  عقب افتادمون رو سر و سامون بدیم و یا  دنبال یه شروع تازه راه بیفتیم پس  فرقی نمیکنه  چی صداش بزنیم ....
بله گاهی برای  کارای کوچیک و بزرگ ، خودتون برای خودتون جایزه بگزارید... جایزه میتونه یه نفس عمیق باشه ،یدونه  کشک گردالی  باشه،  یه  جفت جوراب سفید یا سیا اسپورت باشه و  یا حتی  اجازه قدم زدن در هوای آزاد ، من خودم گاهی  به عنوان جایزه  توی وقت استراحتم میپرم روی  تخت خوابم ،طالق باز میخوابم  دستام رو میخوابونم پشت سرم  درست روی اون که با ماشین زدم  ( خیلی باحاله ،  پیشنهاد میکنم گرچه احمقانه به نظر میاد اما حتی اگه بهتون  نمیاد! ماشین کردن سرتون ر تجربه کنید .. حتی  اگه خیلی شبیه سیراب شیر دون بشید !) و به اون چیز که  خیلی خیلی خیلی دوستش دارم و بیشتر از هرچیز دیگه ای دوست دارم  در اون آنِ واحد بهش فکر کنم ، فکر میکنم شاید حتی گاهی از حد مقرر تجاوز کنه اما لذت میبرم ... چون تخیل  دوست دارم.. دوست دارم توی دنیای خودم ، خودم و آیندم رو بسازم و باهاش قه قه بزنم ...

خلاصه که جا یزه خوبه .. به خودتون جایزه بدید .. چه کوچیک و گرون و چه بزرگ و ارزون  و صد البته پیش کشی های رایگان از همه چیز ارزشمند ترند مثل همین خوابی  که از فرط بالا و پایین پریدن داره چشمای من و پاره میکنه ...
 اما مهم نفس هدیه دادنه ، یعنی دوست داشتن کسی که بهش هدیه میدی ... 
 که در این  قضیه یعنی دوست داشتن خودت ..خودت و دوست داشته باش  و خودت به خودت انگیزه بده ، تا ابد کسی قرار نیست پیدا بشه وموتور انگیزه تو رو روشن کنه و مطمن باش هبچ پروفسوری نمیتونه داروی انگیزه و یا امپول امید به تو تزریق کنه.... پس راه بیفت ....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۸
ستاره اردانی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی