خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





خوابش میاد...

يكشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ب.ظ

 

خوابش میاد ...خواهرم  رو میگم .. قشنگ معلومه ... کسی که الان روی  تختم دراز کشیده  یه کتاب جلوی روش بازه و داره فکر میکنه ، به چی ؟!نمی دونم !  اما دوست دارم  بدونم  ، این همیشه خواب آلو به چی فکر میکنه  ، اصلا چرا نمیگیره بخوابه ؟
چقدر باحال میشد  اگه میتونستم بفهمم بقیه به چی فکر میکنن .. خُب نمیشه  به مغز بقیه  خطور کرد اما میشه خودمون رو جای بقیه قرار بدیم...  مثلا خومون رو بزاریم جای  استادمون  و فکر کنیم  یک دانش اموز  مثل خودمون چقدر میتونه حرص درآر و سمج باشه تا بتونه  خرده ای نمره  رو از توی  چنگال ما بیرون بکشه ... 
یا مثلا یه دوست  چطور میتونه با غرور ما کنار بیاد...
یا یه مادر مهربون چطور میتونه  بی هیچ خواسته ای  ، نیاز های  یه بچه نق نقو رو براورده کنه ؟
یا خودمون رو  جای مخاطب متن هامون قرار بدیم و فکر کنیم  چطور باید بنویسم که خسته نشه  ...
یا مثلا وقتی داربم یه متنی رو میخونیم به این فکر کنیم  که نویسنده  چه حس و حالی داشته ... 
و مخصوصا وقتی که خواهرتون توی فکره و شما میخواید ببینید به چی فکر میکنه ، خودتون رو جای اون بگذارید و روزی که پشت سر گذاشته رو از اول  جلو بیاید  با شناختی که از اون دارید احتمالا بتونید  تشخیص بدید که به چی فکر میکنه ... 
زندگی مستلزم اینکه که ما خودمون رو جای بقیه بگذاریم  .. استرس ها  ،اوقات خوش و اوقات تلخشون رو  با خودمون مرور کنیم ،شاید  دلیل خیلی از نفهمیدن ها و کنار نیومدن ها شون  رو توی همین تخیل ها  پیدا کنیم  و بتونیم  با خیلی هاشون کنار بیایم ... ادما  و جریان زندگیشون  ، دیدگاهشون ، تخیلاتشون  با هم فرق دارن ...  و این تفاوت هاست که دنیا رو میسازه...
البته یه راه طاقت  فرسای دیگه  هم هست ....
 درسته نمیشه مغز ادما رو خوند اما میشه اونقدری مغزشون رو خورد که خودشون همه چیز رو بریزن رو و سفره دلشون رو به زور واز  کنن ( البته این روش مهارت زیادی می طلبد و  از طرفی  برای باز کردن ادم های بی اعصاب و  خشن اصلا مناسب نیست  و بسیاری از جوامع غربی و شرقی  از این  روش بیزارند و ان را نهی مینمایند  و عده خاصی معروف به مگس های سمج  مسئولیت خطیر مغزخوری  را بر عهده دارند ) پیشنهاد میشه جز در موارد خاص  از این روش استفاده ننمایید

موفق و پایدار باشید


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۴
ستاره اردانی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی