سرم درد می کند ...
يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۱ ب.ظ
سرم درد می کند اما خواستم خبر گوش دادن به اهنگ دلبر محسن چاوشی را به شما برسانم .. خواستم بگویم سرم خلوت است .. و به جای جمله منفی وقت ندارم !!! الکی هم که شده بگویم وقت دارم ... وقت دارم به حرف های مسخره مغز خودم گوش کنم ... به اداهای عروس هلندی کچل 45 روزه ام بخندم و فکر کنم که چقدر شیرین و خنگ است .. این هفته کله ام را کمتر توی کتاب ها فرو خواهم برد ... کمتر امتحان خواهم داشت!!!
این هفته با دوستم زهرا به سینما خواهم رفت و کلمات درس جدید زبان را پیش پیش در می اورم ...یک کتاب جدید را شروع خواهم کرد ... راستی چهارشبه این هفته باید بروم و به کلاس های خاص جهاد دانشگاهی برسم ... ساعت شش ....( مطمئنم کلاس های پر فایده ای خواهند بود ... فکر می کنم در این کلاس هایی که به نظر سخت می رسند موفق خواهم بود چون دوستشان دارم .... ) راستی فردا امتحان درسهایی از قران دارم و هیچ نخواندم اما الان سرم درد می کند و تمرکز ندارم الان می خوابم و صبح زودتر بلند می شوم و می خوانم.... صبح ها دلنشین تر است برای درس خواندن .... دعا کنید دوست دارم در این مسابقه رتبه بیارم چون اقای قرئتی را دوست دارم ....
می دانید خلاصه بگویم که این ها را گفتم که یادم باشد ستتتتاره تو باید این کار هایی که در منظر عام گفتی را انجام دهی چون وقتی اینجا و توی وبلاگت می نویسی از برنامه هایت و به ان جنبه عمومی تری می دهی مثل قول دادن است وتو همیشه گفتی ادم خوش قولی هستی و خواهی بود !!! حالا انگار که یک لایحه ای ،قانونی چیزی وضع کرده باشی و ملزم به اجرای ان هستی ... برنامه های من مثل مال دولت نیست.... برنامه یعنی چیزی که برای موفقیت لازم الاجراست ... ( البته گاهی استثنائاتی هم داریم !!!!!)
اخر هفته از خودم خواهم پرسی که چقدر به برنامه هایم عمل کرده ام ... ان هم در منظر عام ... تا که چه پیش اید پس از این ....!
فعلا ...
۹۷/۰۱/۲۶