تمام روز چرخید و چرخید و چرخید و آخر سر در انتهای ناله های یک شب اُزلت گرفته که لکه های سحر ، مانند بختکی روی آن افتاده بود،از آن بالا محکم و بی محابا روی صفحه کاغذ افتاد و خرد و خاک شیر شد
تمام روز چرخید و چرخید و چرخید و آخر سر در انتهای ناله های یک شب اُزلت گرفته که لکه های سحر ، مانند بختکی روی آن افتاده بود،از آن بالا محکم و بی محابا روی صفحه کاغذ افتاد و خرد و خاک شیر شد