خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....

می نویسم ..نه از خودم اما برای خودم ... ادم بایدتوی این دوره و زمونه که همونشم داره مثل برق و باد میگذره یه طوری سر پا بمونه دیگه ؟! من که می نویسم...
دوست داشتم شمام باشید باهم یه دقیقه هایی رو راحت بگیریم و به حرفای من بخندیم ...اما یادتون باشه هرچی بیشتر فکر و عقیدت و ارزو و رویات رو بنویسی عمل و حرفاتم بهش نزدیک تر میشه ... بنویسم از چیزای خوب ... حال خوب تو نوشتن خوبه ،توی بزرگ ارزو کردن و چیزای بزرگ خواستن از خدای بزرگ ، یادمون نره حال خوب توی علاقه هامونه پس ولشون نکنید ....
من که خیلی سمجم شما رو نمی دونم... !!

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خودنویس

همچو سرمستان به بستان ، پای کوب و دست زن ....





خرداد عقب افتاده (2)

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۰ ب.ظ


یک  کتاب اسرار آمیز


از بعد از عید که کتاب  جزیره  اسرار آمیز  ژول  ورن  رو از کتابخونه مدرسه  برداشته بودم  فرصت پیدا نکرده بودم که  تمومش رو بخونم  بنابراین فرجه های الکی بین  امتحانات  فرصت مناسبی شد  که  این  کتاب رو تموم کنم .

کتاب چاپ قدیم بود و ترجمه کتاب خیلی با تکلف و عصا قورت داده ! فونت های کتاب های قدیمی رو هم که خودتون میدونید  چقدر ریز و اعصاب خوردکن هستن ! اما  برای من حس خوب ماجراجویی دلیل  اصلی نادیده گرفتن تمام  این کم و کاستی ها بود . 

کتاب پر از نکته های علمی  ریز و درشتی بود که  من  از خیلی هاشون  بی خبر بودم و از خیلی هاشون  سر درنیاوردم  اما  همین  شد دلیلی برای  جذب شدن بیشتر من به این کتاب باید  سر در می آوردم  که  مهندس  میخواد چیکار کنه ! در طول  زمانی که  داشتم کتاب رو میخوندم انگار منم  جزو اون گروه بودم و داشتم برای زنده موندن تلاش میکردم ، توی  دهلیز ها یا  کاخ صخره ها قایم میشدم  و یا دور جزیره میگشتم و جاهای  جدیدی  کشف میکردم  و روشون  اسم  میگذاشتم . تلاش این  آدم ها برای زنده موندن و میزان دانش و اطلاعاتی که داشتن باعث زنده موندن اونها  شد که خُب  شاید چیز خیلی بعیدی به  نظر نیاد اما به هر حال پذیرفتنش برای من فقط توی دنیای کتاب ها معقول و قابل قبوله. و حالا برسیم سر اتفاقات عجیب و غریبی که  هر چند وقت  یکبار  برای این نجات یافتگان از سقوط بالن در دریا پیش میومد ، وجود اون نیروی مرموز که داستان رو  گیرا کرده بود  ، یا حمله دزدای دریایی  ، اکتشافات غیر منتظره اونها و همچنین  سفر به یک  جزیره  نزدیک و پیدا کردن  یک  دوست جدید ، همه و همه داستان رو از روتین بودن نجات میدادن و بالا و پایین های  مناسبی برای خواننده فراهم میکردن .

راستی  کیا  کارتون  خانواده دکتر ارنست رو دیدن ؟ به نظر من که  این  کارتون از روی جزیره اسرار آمیز  کپی پیست شده بود .

 و اما  آخرین نکته ای که  این  داستان رو  منحصر به  فرد می کرد ارتباطش با سایر کتاب های  ژول ورن  نظیر  هزار فرسنگ زیر دریا و یک کتاب  دیگه ( که اسمش یادم نمیاد ) بود و  همونطور که از ژول ورن  انتظار میره نقطه اوج داستانش توی  قسمت پایانی بود .

در کل بخوام  بگم  کتاب  سرگرم کننده  خوبی بود و  این کتاب رو  به کسانی که  ماجراجویی رو دوست دارن پیشنهاد میکنم شاید مثل مجموعه هری پاتر یا عطش مبارزه خیلی تخیلی نباشه و هر  لحظه  و هر صفحه از اون مدل اتفاقات  خارق العاده ای در خودش نداشته باشه اما روند داستان برای شخص من شیرین و گیرا  بود . این کتاب به نظر من  میتونه هدیه  مناسبی برای  جغرافی دان ها و کسایی که به این چیزا  علاقه دارن  باشه  ، اگه یه روزی خواستید به معلم  جغرافیای  خودتون  کتاب هدیه بدید روی این  گزینه هم فکر کنید .

 


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۲
ستاره اردانی زاده

نظرات  (۱)

۰۵ تیر ۹۸ ، ۰۲:۳۵ المیرا فرحی
سلام ستاره جان.
آخ که من چقدر کتاب های ماجراجویانه دوست دارم .. کتابای که قلقلکت میدن و پر از حس هیجان و کنجکاوی میشی ..
ممنونم از معرفی خوب و کاملت  . حتما در اسرع وقت می خونمش
پاسخ:
سلام المیرا جان
من که خوره این کتابام
قربونت عزیزم
امیدوارم خوشت بیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی